معنی فارسی loose-limbed

B2

شل، به معنای راحت و بدون محدودیت در حرکت، معمولاً در مورد بدن استفاده می‌شود.

Describing someone who is flexible and able to move freely.

example
معنی(example):

رقاص با اندام‌های شل و دلپذیر بود.

مثال:

The dancer was loose-limbed and graceful.

معنی(example):

او بعد از کشش احساس شل بودن اندام کرد.

مثال:

He felt loose-limbed after stretching.

معنی فارسی کلمه loose-limbed

: معنی loose-limbed به فارسی

شل، به معنای راحت و بدون محدودیت در حرکت، معمولاً در مورد بدن استفاده می‌شود.