معنی فارسی loppiest
B1صفتی که به بالاترین درجه حالت آویزان یا لپر اشاره دارد.
The most ‘lop’ in terms of physical appearance or state.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ورقهای لپرتر به آرامی به زمین افتادند.
مثال:
The loppiest leaves fell gently to the ground.
معنی(example):
این درخت، لپرترین درخت در جنگل بود.
مثال:
It was the loppiest tree in the forest.
معنی فارسی کلمه loppiest
:
صفتی که به بالاترین درجه حالت آویزان یا لپر اشاره دارد.