معنی فارسی lost causes
B2علت از دست رفته، موضوعی است که امید به موفقیت در آن از بین رفته و دیگر تلاش برای آن منطقی به نظر نمیرسد.
A situation or a project that is unlikely to succeed.
- noun
noun
معنی(noun):
A cause, attempt, or effort that is hopeless or futile.
مثال:
He has already made up his mind, and it's a lost cause to try to change it.
example
معنی(example):
گاهی اوقات تلاش برای اصلاح یک علت از دست رفته میتواند ناامیدکننده باشد.
مثال:
Sometimes trying to fix a lost cause can be frustrating.
معنی(example):
با وجود تلاشهایشان، آنها متوجه شدند که این یک علت از دست رفته است.
مثال:
Despite their efforts, they realized it was a lost cause.
معنی فارسی کلمه lost causes
:
علت از دست رفته، موضوعی است که امید به موفقیت در آن از بین رفته و دیگر تلاش برای آن منطقی به نظر نمیرسد.