معنی فارسی lough
B1 /lɒk/دریاچه، به معنای یک حوضچه آبی که اغلب در طبیعت یافت میشود.
A lake or a large area of water, often in a scenic area.
- noun
noun
معنی(noun):
A lake or long, narrow inlet, especially in Ireland.
example
معنی(example):
ما از دریاچه زیبای در کوهها بازدید کردیم.
مثال:
We visited the beautiful lough in the mountains.
معنی(example):
دریاچه آرام و ساکت بود.
مثال:
The lough was peaceful and serene.
معنی فارسی کلمه lough
:
دریاچه، به معنای یک حوضچه آبی که اغلب در طبیعت یافت میشود.