معنی فارسی loungingly
B1به معنای حرکت یا رفتار با آرامش و راحتی است.
In a relaxed and comfortable manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به آرامی کتابش را در حالی که چای مینوشید، مطالعه کرد.
مثال:
She loungingly read her book while sipping tea.
معنی(example):
او به آرامی از ایوانش غروب خورشید را تماشا کرد.
مثال:
He loungingly watched the sunset from his porch.
معنی فارسی کلمه loungingly
:
به معنای حرکت یا رفتار با آرامش و راحتی است.