معنی فارسی love —
A1عشق، اشاره به یک احساس عمیق مثبت نسبت به شخص یا چیز.
To have a deep affection for someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
من خانوادهام را دوست دارم.
مثال:
I love my family.
معنی(example):
او عاشق نواختن گیتار است.
مثال:
He loves playing guitar.
معنی فارسی کلمه love —
:
عشق، اشاره به یک احساس عمیق مثبت نسبت به شخص یا چیز.