معنی فارسی love-sick
B1احساسی از غم و اندوه ناشی از عشق و دوری از عاشق یا معشوق.
A state of emotional distress due to unreciprocated love or the absence of a loved one.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از اینکه او رفت، حس عاشقکشی را تجربه کرد.
مثال:
He felt love-sick after she moved away.
معنی(example):
عاشقکشی میتواند شما را غمگین و تنها کند.
مثال:
Being love-sick can make you feel sad and lonely.
معنی فارسی کلمه love-sick
:
احساسی از غم و اندوه ناشی از عشق و دوری از عاشق یا معشوق.