معنی فارسی lovelily

B1

به طور زیبا و دلنشین، به ویژه در زمینه رفتار یا جلوه‌ای دلپذیر.

In a way that is beautiful or pleasant.

example
معنی(example):

او در جشن به طرز زیبایی رقصید.

مثال:

She danced lovelily at the party.

معنی(example):

گل‌ها در بهار به طرز زیبایی شکوفا شدند.

مثال:

The flowers bloomed lovelily in the spring.

معنی فارسی کلمه lovelily

: معنی lovelily به فارسی

به طور زیبا و دلنشین، به ویژه در زمینه رفتار یا جلوه‌ای دلپذیر.