معنی فارسی low-class
B2به نوعی که نشاندهنده عدم طبقه بالا یا کیفیت پایین باشد.
Describing someone or something that is poor in quality or socially inferior.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Lacking social rank or respectability.
example
معنی(example):
او در رویداد رفتار پایینکلاسی داشت.
مثال:
He had low-class behavior at the event.
معنی(example):
او از جمعیت پایینکلاس در مهمانی دوری کرد.
مثال:
She avoided the low-class crowd at the party.
معنی فارسی کلمه low-class
:
به نوعی که نشاندهنده عدم طبقه بالا یا کیفیت پایین باشد.