معنی فارسی lower the boom on
B2کاهش فشار، به معنی وضع عواقب سخت یا جدی برای یک عمل.
To impose strict consequences on someone or something.
- IDIOM
example
معنی(example):
مدیر تصمیم گرفت که بر روی دیررسها محدودیت وضع کند.
مثال:
The manager decided to lower the boom on late arrivals.
معنی(example):
در این جلسه، ما بر روی رفتارهای غیرمسئولانه محدودیت وضع خواهیم کرد.
مثال:
In this meeting, we will lower the boom on irresponsible behavior.
معنی فارسی کلمه lower the boom on
:
کاهش فشار، به معنی وضع عواقب سخت یا جدی برای یک عمل.