معنی فارسی lower-most
B1به پایینترین سطح یا جزء اشاره دارد که در یک ساختار یا ترتیب قرار دارد.
Referring to the lowest part or layer in a hierarchy or physical structure.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در پایینترین طبقه ساختمان زندگی میکرد.
مثال:
He lived on the lower-most floor of the building.
معنی(example):
پایینترین لایه زمین به نام گوشته شناخته میشود.
مثال:
The lower-most layer of the earth is called the mantle.
معنی فارسی کلمه lower-most
:
به پایینترین سطح یا جزء اشاره دارد که در یک ساختار یا ترتیب قرار دارد.