معنی فارسی loweringly

B1

به طور کم یا پایین‌تر بیان‌شده.

In a lower or subdued manner.

example
معنی(example):

او به طرز پایین‌تری صحبت کرد تا توجه کسی را جلب نکند.

مثال:

She spoke loweringly to avoid drawing attention.

معنی(example):

او نگرانی‌هایش را به طور پایین‌تر در جلسه بیان کرد.

مثال:

He expressed his concerns loweringly during the meeting.

معنی فارسی کلمه loweringly

: معنی loweringly به فارسی

به طور کم یا پایین‌تر بیان‌شده.