معنی فارسی lowse
B1شل کردن یا آزاد کردن چیزی، به ویژه در مورد طنابها یا بندها.
To loosen or untie something.
- VERB
example
معنی(example):
او بعد از طوفان شروع به شل کردن طنابها کرد.
مثال:
He began to lowse the ropes after the storm.
معنی(example):
ماهیگیر قبل از بستهبندی مجبور بود تورهایش را شل کند.
مثال:
The fisherman had to lowse his nets before packing.
معنی فارسی کلمه lowse
:
شل کردن یا آزاد کردن چیزی، به ویژه در مورد طنابها یا بندها.