معنی فارسی lubed

B1

روانکاری شده، به معنای اعمال مادهٔ روان‌کننده برای کاهش اصطکاک و بهبود عملکرد اجزای مکانیکی است.

Treated with lubricant to reduce friction and improve the functioning of mechanical parts.

verb
معنی(verb):

To lubricate

adjective
معنی(adjective):

Having had a lubricant applied.

example
معنی(example):

مطمئن شوید که چرخ‌دنده‌ها به خوبی روانکاری شده‌اند تا عملکرد یکنواختی داشته باشند.

مثال:

Make sure the gears are well lubed to ensure smooth operation.

معنی(example):

تکنسین همهٔ قطعات متحرک را روانکاری کرد تا عمر تجهیزات افزایش یابد.

مثال:

The technician lubed all the moving parts to extend the equipment's life.

معنی فارسی کلمه lubed

: معنی lubed به فارسی

روانکاری شده، به معنای اعمال مادهٔ روان‌کننده برای کاهش اصطکاک و بهبود عملکرد اجزای مکانیکی است.