معنی فارسی lucible
B2لوسیبل، واژهای که به مواد یا سطوحی اشاره دارد که خاصیت تابش نور را دارند.
A term describing materials that reflect light effectively.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح لوسیبل نور را به زیبایی بازتاب کرد.
مثال:
The lucible surface reflected the light beautifully.
معنی(example):
دانشمند مواد لوسیبل را برای ویژگیهایشان مورد بررسی قرار داد.
مثال:
The scientist examined the lucible materials for their properties.
معنی فارسی کلمه lucible
:
لوسیبل، واژهای که به مواد یا سطوحی اشاره دارد که خاصیت تابش نور را دارند.