معنی فارسی lucid

B2 /ˈl(j)uːsɪd/

به معنای شفاف و واضح، معمولاً در اشاره به افکار یا بیان استفاده می‌شود.

Clear and easy to understand; often used to describe thoughts or communication.

  • noun
  • adjective
آموزش انگلیسی با هوش مصنوعی اپلیکیشن آموزش زبان با فیلم
noun
معنی(noun):

A lucid dream.

adjective
معنی(adjective):

Clear; easily understood

معنی(adjective):

Mentally rational; sane

معنی(adjective):

Bright, luminous, translucent or transparent

example
معنی(example):

بعد از یک خواب خوب، احساس شفافیت می‌کنم.

مثال:

After a good night's sleep, I feel lucid.

معنی(example):

توضیح او واضح و شفاف بود.

مثال:

His explanation was clear and lucid.

معنی فارسی کلمه lucid

: معنی lucid به فارسی

به معنای شفاف و واضح، معمولاً در اشاره به افکار یا بیان استفاده می‌شود.