معنی فارسی lumberingly

B1

به طور سنگینی یا با حرکتی آهسته و سنگین حرکت کردن را توصیف می‌کند.

In a heavy, awkward manner, often due to size or weight.

example
معنی(example):

او به طرز سنگینی از میان میدان عبور کرد.

مثال:

He walked lumberingly across the field.

معنی(example):

خرس به طرز سنگینی از میان جنگل عبور کرد.

مثال:

The bear lumberingly moved through the woods.

معنی فارسی کلمه lumberingly

: معنی lumberingly به فارسی

به طور سنگینی یا با حرکتی آهسته و سنگین حرکت کردن را توصیف می‌کند.