معنی فارسی lumberly
B1به معنای سنگین و ناشیانه به حرکت درآمدن.
Moving in a clumsy or heavy way, often due to size or weight.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به آرامی و با سختی از میان برفهای عمیق عبور کرد.
مثال:
She walked lumberly through the deep snow.
معنی(example):
حرکات او به صورت سنگین و ناشیانه بود، که نشان از بدن بزرگ او داشت.
مثال:
His movements were lumberly, reflecting his large frame.
معنی فارسی کلمه lumberly
:
به معنای سنگین و ناشیانه به حرکت درآمدن.