معنی فارسی lumbricine

B2

لامبریکین، اصطلاحی برای توصیف ویژگی‌ها و زیستگاه‌های مشابه با کرم.

Pertaining to or characteristic of earthworms.

example
معنی(example):

ویژگی‌های لامبریکین معمولاً در زیست‌شناسی مطالعه می‌شوند.

مثال:

Lumbricine characteristics are often studied in biology.

معنی(example):

زیستگاه لامبریکین برای بسیاری از گونه‌ها حیاتی است.

مثال:

The lumbricine habitat is vital for many species.

معنی فارسی کلمه lumbricine

: معنی lumbricine به فارسی

لامبریکین، اصطلاحی برای توصیف ویژگی‌ها و زیستگاه‌های مشابه با کرم.