معنی فارسی lumined

B1

شده نورانی، به معنای فراگرفته شده با نور.

Illuminated, filled with light.

example
معنی(example):

اتاق روشن احساس گرمی و دعوت‌کننده داشت.

مثال:

The lumined room felt warm and inviting.

معنی(example):

ما در غروب از باغ روشن عبور کردیم.

مثال:

We walked through the lumined garden at dusk.

معنی فارسی کلمه lumined

: معنی lumined به فارسی

شده نورانی، به معنای فراگرفته شده با نور.