معنی فارسی luminist

B2

هنرمندی که در سبک لومی‌نیسم کار می‌کند.

An artist who practices luminism.

example
معنی(example):

هنرمند لومی‌نیست نور خورشید را به طور کامل ثبت کرد.

مثال:

The luminist artist captured the sunlight perfectly.

معنی(example):

بسیاری از لومی‌نیست‌ها بخشی از جنبش نقاشی منظره بودند.

مثال:

Many luminists were part of the landscape painting movement.

معنی فارسی کلمه luminist

: معنی luminist به فارسی

هنرمندی که در سبک لومی‌نیسم کار می‌کند.