معنی فارسی lunately
B1لوناتل به شیوهای اشاره دارد که ارتباطات و احساسات ماه را منتقل میکند.
In a manner that is associated with or reflective of the moon's qualities.
- ADVERB
example
معنی(example):
جشن به شکل لوناتل جشن گرفته شد، با نور و شادی.
مثال:
The festival was celebrated lunately, with light and joy.
معنی(example):
آنها به صورت لوناتل زیر ستارهها رقصیدند و احساس آزادی کردند.
مثال:
They danced lunately under the stars, feeling free.
معنی فارسی کلمه lunately
:
لوناتل به شیوهای اشاره دارد که ارتباطات و احساسات ماه را منتقل میکند.