معنی فارسی lurchingfully
B1لرزش و حرکت ناپایدار به دلیل افتادن یا سر خوردن در حرکت.
Describing movement that is unsteady, often due to stumbling or swaying.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بعد از سرخوردن روی فرش با حرکت ناگهانی راه رفت.
مثال:
He walked lurchingfully after tripping on the rug.
معنی(example):
قایق در دریاهای پر تلاطم با حرکتی ناپایدار جابجا شد.
مثال:
The boat moved lurchingfully in the rough seas.
معنی فارسی کلمه lurchingfully
:
لرزش و حرکت ناپایدار به دلیل افتادن یا سر خوردن در حرکت.