معنی فارسی lushly
B2به معنای با سرسبزی و شادابی، نشان دهنده کیفیت سرسبزی در یک عمل است.
Adverbial form of lush, describing the manner in which something is lush.
- ADVERB
example
معنی(example):
باغ در بهار به طور سرسبز شکوفا میشود.
مثال:
The garden blooms lushly in spring.
معنی(example):
او در یک خانه بزرگ با استخر به شکلی سرسبز زندگی میکند.
مثال:
He lives lushly in a big house with a pool.
معنی فارسی کلمه lushly
:
به معنای با سرسبزی و شادابی، نشان دهنده کیفیت سرسبزی در یک عمل است.