معنی فارسی lustrousness

B1

درخشندگی، به کیفیت یا حالتی اشاره دارد که در آن یک چیز به طور شایسته‌ای می‌درخشد یا جلب توجه می‌کند.

The quality of being lustrous or shiny; brilliance.

example
معنی(example):

درخشندگی پارچه بسیاری از خریداران را جذب کرد.

مثال:

The lustrousness of the fabric attracted many buyers.

معنی(example):

درخشندگی آن آن را به انتخابی محبوب برای لباس‌های شب تبدیل کرد.

مثال:

Its lustrousness made it a popular choice for evening wear.

معنی فارسی کلمه lustrousness

: معنی lustrousness به فارسی

درخشندگی، به کیفیت یا حالتی اشاره دارد که در آن یک چیز به طور شایسته‌ای می‌درخشد یا جلب توجه می‌کند.