معنی فارسی luxate

B2 /ˈlʌk.seɪt/

جابجا کردن یا اسیب دیدن مفصل یا استخوان.

To dislocate a joint or bone.

verb
معنی(verb):

To dislocate.

adjective
معنی(adjective):

Dislocated.

example
معنی(example):

او ممکن است شانه‌اش را در صورت افتادن بد، جابجا کند.

مثال:

He might luxate his shoulder if he falls badly.

معنی(example):

پزشک گفت مراقب باشید که مفصل را جابجا نکنید.

مثال:

The doctor said to be careful not to luxate the joint.

معنی فارسی کلمه luxate

: معنی luxate به فارسی

جابجا کردن یا اسیب دیدن مفصل یا استخوان.