معنی فارسی luxation
B1لوکسیون به وضعیتی اشاره دارد که در آن استخوانها از جای خود در مفصل خارج میشوند.
The displacement of a bone from its joint.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشک توضیح داد که لوکسیون به معنی در رفتگی مفصل است.
مثال:
The doctor explained that a luxation is dislocation of a joint.
معنی(example):
پس از سقوط، او دچار لوکسیون شانه شد.
مثال:
After the fall, she suffered a luxation of her shoulder.
معنی فارسی کلمه luxation
:
لوکسیون به وضعیتی اشاره دارد که در آن استخوانها از جای خود در مفصل خارج میشوند.