معنی فارسی lymphocytic
B1وابسته به لنفوسیتها، که نوعی از سلولهای سفید خون هستند.
Pertaining to lymphocytes, a type of white blood cell involved in immune response.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فعالیت لنفوسیتی در پاسخ ایمنی مهم است.
مثال:
Lymphocytic activity is important in the immune response.
معنی(example):
جزء لنفوسیتی خون میتواند اطلاعات زیادی درباره سلامت یک فرد بدهد.
مثال:
The lymphocytic component of blood can tell a lot about the health of a person.
معنی فارسی کلمه lymphocytic
:
وابسته به لنفوسیتها، که نوعی از سلولهای سفید خون هستند.