معنی فارسی lymphokine
C1پروتئینی که توسط لنفوسیتها تولید میشود و در تنظیم پاسخ ایمنی نقش دارد.
A type of cytokine produced by lymphocytes that regulates immune responses.
- noun
noun
معنی(noun):
Any of a group of cytokines produced by lymphocytes
example
معنی(example):
لیموکینها در پاسخ ایمنی مهم هستند.
مثال:
Lymphokines are important in the immune response.
معنی(example):
محققان لیموکینها را برای درمانهای جدید مطالعه کردند.
مثال:
Researchers studied lymphokines for new treatments.
معنی فارسی کلمه lymphokine
:
پروتئینی که توسط لنفوسیتها تولید میشود و در تنظیم پاسخ ایمنی نقش دارد.