معنی فارسی lymphopoietic

B2

لنفوپویتیک به بافت‌ها و فرایندهایی اطلاق می‌شود که در تولید و تکامل لنفوسیت‌ها دخیل هستند.

Relating to the tissue or the process involved in the development of lymphocytes.

example
معنی(example):

بافت لنفوپویتیک در توسعه سیستم ایمنی نقش دارد.

مثال:

The lymphopoietic tissue plays a role in immune system development.

معنی(example):

تحقیقات بر روی عوامل لنفوپویتیک که بر درمان سرطان تأثیر می‌گذارند، متمرکز است.

مثال:

Research focuses on lymphopoietic factors that affect cancer treatment.

معنی فارسی کلمه lymphopoietic

: معنی lymphopoietic به فارسی

لنفوپویتیک به بافت‌ها و فرایندهایی اطلاق می‌شود که در تولید و تکامل لنفوسیت‌ها دخیل هستند.