معنی فارسی maced
B1 /meɪsd/مَسْدود، به معنای غافلگیر شدن یا عدم توانایی در یادآوری اطلاعات در هنگام نیاز.
To be completely blocked or unable to recall information when required, often due to stress or pressure.
- VERB
example
معنی(example):
بعد از اینکه سخت مطالعه کردم، در طول امتحان کاملاً مَسْدود شدم.
مثال:
After studying hard, I was totally maced during the exam.
معنی(example):
او همیشه وقتی برای مطالعه مینشیند، مَسْدود میشود.
مثال:
He always gets maced when he sits down to study.
معنی فارسی کلمه maced
:
مَسْدود، به معنای غافلگیر شدن یا عدم توانایی در یادآوری اطلاعات در هنگام نیاز.