معنی فارسی machicolate
C1پیشانیهایی با سوراخهایی که برای ریختن مواد آتشین یا سنگهای بزرگ بر سر مهاجمان استفاده میشد.
To provide with a machicolation; a defensive architecture feature of castles allowing defense from above.
- VERB
example
معنی(example):
قلعه با پیشانیهای ماچیکولات برای دفاع ساخته شده بود.
مثال:
The castle was built with machicolated parapets for defense.
معنی(example):
طراحیهای ماچیکولات در معماری قرون وسطی رایج بود.
مثال:
Machicolate designs were common in medieval architecture.
معنی فارسی کلمه machicolate
:
پیشانیهایی با سوراخهایی که برای ریختن مواد آتشین یا سنگهای بزرگ بر سر مهاجمان استفاده میشد.