معنی فارسی machinable
B2قابل شکل دادن یا تغییر دادن با ابزارهای ماشینکاری.
Capable of being machined; able to be shaped by machines.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Able to be made or modified by machine.
example
معنی(example):
این ماده قابل ماشینکاری است و میتواند به راحتی شکل بگیرد.
مثال:
This material is machinable and can be easily shaped.
معنی(example):
آنها نیاز به قطعات قابل ماشینکاری برای ماشینآلات خود دارند.
مثال:
They need machinable parts for their machinery.
معنی فارسی کلمه machinable
:
قابل شکل دادن یا تغییر دادن با ابزارهای ماشینکاری.