معنی فارسی machine head

B1

قسمتی از یک ماشین یا ابزار که عملکرد اصلی را مدیریت می‌کند.

A component of a machine or tool that controls its main functions.

example
معنی(example):

سر ماشین عملکردهای موتور را کنترل می‌کند.

مثال:

The machine head controls the engine's functions.

معنی(example):

او سر ماشین را تعمیر کرد تا عملکرد را بهبود بخشد.

مثال:

He repaired the machine head to improve performance.

معنی فارسی کلمه machine head

: معنی machine head به فارسی

قسمتی از یک ماشین یا ابزار که عملکرد اصلی را مدیریت می‌کند.