معنی فارسی macrocosmically
B1به طور کلان‌کیهانی، به وضوح و در مقیاس بزرگ.
In a manner relating to the macrocosm; thinking on a large scale.
- ADVERB
example
معنی(example):
این نظریه‌ها از نظر کلان‌کیهانی برای درک مسائل جهانی اهمیت داشتند.
مثال:
The theories were macrocosmically significant for understanding global issues.
معنی(example):
او به مسئله از منظر کلان‌کیهانی فکر کرد و تصویر بزرگتری را دید.
مثال:
He thought about the problem macrocosmically, seeing the bigger picture.
معنی فارسی کلمه macrocosmically
:
به طور کلان‌کیهانی، به وضوح و در مقیاس بزرگ.
