معنی فارسی macrosmatic
B1ماکروسماتیک به موجوداتی اطلاق میشود که حس بویایی قوی و توسعهیافتهای دارند.
Having a well-developed sense of smell, typically used to describe animals.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سگها به عنوان ماکروسماتیک در نظر گرفته میشوند زیرا حس بویایی بسیار توسعهیافتهای دارند.
مثال:
Dogs are considered macrosmatic because they have a highly developed sense of smell.
معنی(example):
طبیعت ماکروسماتیک برخی از حیوانات به آنها در پیدا کردن غذا و اجتناب از شکارچیان کمک میکند.
مثال:
The macrosmatic nature of certain animals helps them find food and avoid predators.
معنی فارسی کلمه macrosmatic
:
ماکروسماتیک به موجوداتی اطلاق میشود که حس بویایی قوی و توسعهیافتهای دارند.