معنی فارسی madcaply
B1به روشی دیوانهوار یا بیپروا انجام دادن چیزی.
In a wildly extravagant or foolish manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
شیطنتهای دیوانهوار دلقکها باعث سرگرمی تماشاگران شد.
مثال:
The madcaply antics of the clowns kept the audience entertained.
معنی(example):
او پروژه را بهطور دیوانهوار آغاز کرد و به همه احتیاطها بیتوجه بود.
مثال:
She approached the project madcaply, throwing caution to the wind.
معنی فارسی کلمه madcaply
:
به روشی دیوانهوار یا بیپروا انجام دادن چیزی.