معنی فارسی madrih
B1احساس خشم و ناامیدی از چیزی یا کسی، به ویژه در شرایطی که کنترل اوضاع ممکن است غیرممکن به نظر برسد.
A state of anger or frustration, typically when someone feels powerless in a situation.
- OTHER
example
معنی(example):
او وقتی به آشفتگی اتاقش نگاه کرد، احساس مادریه کرد.
مثال:
She felt madrih when she saw the mess in her room.
معنی(example):
آب و هوا کل روز او را مادریه کرده بود.
مثال:
The weather made him feel madrih all day.
معنی فارسی کلمه madrih
:
احساس خشم و ناامیدی از چیزی یا کسی، به ویژه در شرایطی که کنترل اوضاع ممکن است غیرممکن به نظر برسد.