معنی فارسی magic spells

B1

افسونی که با استفاده از کلمات یا حرکات خاص، نیروهای جادویی را به کار می‌گیرد.

A series of words or actions intended to invoke magical effects.

example
معنی(example):

جادوگر یک افسون جادویی برای احضار باران اجرا کرد.

مثال:

The witch cast a magic spell to summon the rain.

معنی(example):

او در هنگام آموزش، افسون‌های جادویی مختلفی یاد گرفت.

مثال:

He learned various magic spells during his training.

معنی فارسی کلمه magic spells

: معنی magic spells به فارسی

افسونی که با استفاده از کلمات یا حرکات خاص، نیروهای جادویی را به کار می‌گیرد.