معنی فارسی magnetometry
C1علم و تکنیک اندازهگیری میدانهای مغناطیسی.
The science and technique of measuring magnetic fields.
- NOUN
example
معنی(example):
مگنتومتری برای مطالعه میدان مغناطیسی زمین ضروری است.
مثال:
Magnetometry is essential for studying the Earth's magnetic field.
معنی(example):
آنها از مگنتومتری برای شناسایی آثار باستانی پنهان استفاده کردند.
مثال:
They used magnetometry to detect hidden archaeological artifacts.
معنی فارسی کلمه magnetometry
:
علم و تکنیک اندازهگیری میدانهای مغناطیسی.