معنی فارسی magnetostrictively
B1به روشی اشاره دارد که در آن مواد مغناطیسکشیده تحت تأثیر میدان مغناطیسی تغییر شکل میدهند.
In a manner related to magnetostriction; referring to the behavior of materials that change shape under magnetic influence.
- ADVERB
example
معنی(example):
حسگر به طور مغناطیسکشیده برای شناسایی تغییرات در موقعیت عمل میکند.
مثال:
The sensor operates magnetostrictively to detect changes in position.
معنی(example):
این دستگاهها به میدانهای مغناطیسی به صورت مغناطیسکشیده پاسخ میدهند.
مثال:
These devices respond magnetostrictively to magnetic fields.
معنی فارسی کلمه magnetostrictively
:
به روشی اشاره دارد که در آن مواد مغناطیسکشیده تحت تأثیر میدان مغناطیسی تغییر شکل میدهند.