معنی فارسی maidenchild

B1

میدنچایلد، به دختر جوانی اشاره دارد که ممکن است در موقعیت‌های خاص یا تحت حمایت خانواده قرار داشته باشد.

A young girl, often implying innocence and purity, raised in a nurturing environment.

example
معنی(example):

میدنچایلد به خاطر مهربانی‌اش شناخته می‌شد.

مثال:

The maidenchild was known for her kindness.

معنی(example):

او در یک خانواده پرمحبت به عنوان میدنچایلد بزرگ شد.

مثال:

She grew up as a maidenchild in a loving family.

معنی فارسی کلمه maidenchild

: معنی maidenchild به فارسی

میدنچایلد، به دختر جوانی اشاره دارد که ممکن است در موقعیت‌های خاص یا تحت حمایت خانواده قرار داشته باشد.