معنی فارسی majoration
B1ماژوراسیون، عملی که به تنظیم و بزرگتر کردن چیزی میپردازد.
An act of increasing or enlarging something, often for adjustments.
- NOUN
example
معنی(example):
ماژوراسیونها گاهی برای تنظیمات ضروری هستند.
مثال:
Majorations are sometimes necessary for adjustments.
معنی(example):
او پیشنهاد ماژوراسیون در بودجه داد.
مثال:
She proposed a majoration in the budget.
معنی فارسی کلمه majoration
:
ماژوراسیون، عملی که به تنظیم و بزرگتر کردن چیزی میپردازد.