معنی فارسی make a break for
B1به سمت یک مکان فرار کردن و تلاش برای رسیدن به آن.
To attempt to escape or rush toward a destination.
- IDIOM
example
معنی(example):
در سیگنال، آنها به سمت خروجی خواهند دوید.
مثال:
At the signal, they will make a break for the exit.
معنی(example):
وقتی او سگ را دید، به سمت حصار دوید.
مثال:
He made a break for the fence when he saw the dog.
معنی فارسی کلمه make a break for
:
به سمت یک مکان فرار کردن و تلاش برای رسیدن به آن.