معنی فارسی make a match
B1به معنای ایجاد تطابق یا یک ارتباط بین دو چیز است.
To create a correlation or link between two items or subjects.
- OTHER
example
معنی(example):
آیا میتوانید یک تطابق بین این دو قطعه ایجاد کنید؟
مثال:
Can you make a match between these two pieces?
معنی(example):
آنها سعی کردند یک تطابق برای بازی ایجاد کنند.
مثال:
They tried to make a match for the game.
معنی فارسی کلمه make a match
:
به معنای ایجاد تطابق یا یک ارتباط بین دو چیز است.