معنی فارسی make a plan

B1

ایجاد یک استراتژی یا طرح برای دستیابی به هدف خاص.

To create a strategy or outline to achieve a specific goal.

example
معنی(example):

بیایید برای آخر هفته برنامه‌ریزی کنیم.

مثال:

Let's make a plan for the weekend.

معنی(example):

ما باید قبل از سفر برنامه‌ریزی کنیم.

مثال:

We need to make a plan before the trip.

معنی فارسی کلمه make a plan

: معنی make a plan به فارسی

ایجاد یک استراتژی یا طرح برای دستیابی به هدف خاص.