معنی فارسی make capital out of

B1

عبارتی که به معنای استفاده از وضعیتی برای به دست آوردن سود یا مزیت است.

To derive profit or advantage from a situation.

example
معنی(example):

او سعی کرد از این وضعیت سرمایه‌گذاری کند.

مثال:

She tried to make capital out of the situation.

معنی(example):

آنها از تجربیاتشان استفاده می‌کنند.

مثال:

They make capital out of their experiences.

معنی فارسی کلمه make capital out of

: معنی make capital out of به فارسی

عبارتی که به معنای استفاده از وضعیتی برای به دست آوردن سود یا مزیت است.