معنی فارسی make use of
B1استفاده کردن از چیزی یا بهکارگیری آن در یک موقعیت خاص.
To employ or utilize something for a particular purpose.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید از منابع موجود برای خود استفاده کنید.
مثال:
You should make use of the resources available to you.
معنی(example):
او تصمیم گرفت از مهارتهایش در پروژه جدید استفاده کند.
مثال:
He decided to make use of his skills in the new project.
معنی فارسی کلمه make use of
:
استفاده کردن از چیزی یا بهکارگیری آن در یک موقعیت خاص.