معنی فارسی make-waves

B1

موج ایجاد کردن، به معنای ایجاد تغییرات یا جنجال در یک محیط یا زمینه خاص، به ویژه زمانی که نظرها یا واکنش‌های قوی را برمی‌انگیزد.

To cause a disturbance or have a significant impact in a particular environment, often eliciting strong reactions.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت با شروع یک پروژه جدید در محل کارش موج ایجاد کند.

مثال:

She decided to make waves by starting a new project at work.

معنی(example):

مقاله جنجالی او در جامعه موج ایجاد کرد.

مثال:

His controversial article made waves in the community.

معنی فارسی کلمه make-waves

: معنی make-waves به فارسی

موج ایجاد کردن، به معنای ایجاد تغییرات یا جنجال در یک محیط یا زمینه خاص، به ویژه زمانی که نظرها یا واکنش‌های قوی را برمی‌انگیزد.