معنی فارسی make-way

B2

راه دادن یا محل را برای چیزی یا کسی باز کردن.

To clear a path or space for someone or something.

example
معنی(example):

لطفاً برای خودروهای اضطراری جاده را باز کنید.

مثال:

Please make way for the emergency vehicles.

معنی(example):

ما باید برای توسعه‌های جدید در شهر جاده را باز کنیم.

مثال:

We need to make way for the new developments in the city.

معنی فارسی کلمه make-way

: معنی make-way به فارسی

راه دادن یا محل را برای چیزی یا کسی باز کردن.